۱۳۸۷ بهمن ۲۷, یکشنبه

محاکمۀ "یاران ایران" در جمهوری اسلامی

حکومت اسلامی ایران اعلام کرده است که هفته آینده هفت نفر زندانی بهایی را که هماهنگی امور جامعه را بر عهده داشته اند، محاکمه میکند. اتهامات وارده همان هایی است که عمری است دربارۀ بهاییان می گویند و می دانند که بی جا می گویند. دوستانم تحلیل هایی در باره این محاکمه نمایشی نوشته اند، و ارتباط آن را با و ضع نابسامان اقتصادی-اجتماعی ایران بررسی کرده اند. بعضی از نوشته هایشان را در اینجا و اینجا ببینید.
من میخواهم جنبه هایی دیگر از موضوع را بررسی کنم. در حالیکه شکّی نیست که چون صد و شصت و اندی سال گذشته بهاییان دارند وجه المصالحۀ مشکلات سیاسی-اجتماعی و اقتصادی ایران قرار می گیرند، امّا محاکمه و مجازات "یاران ایران"(این نامیست که ما با آن عزیزان دربندمان را می‌شناسیم و می‌خوانیم) هدف مشخص دیگری را نیز دنبال می‌کند: حکومت ایران به دنبال ریشه کنی همیشگی جامعه بهایی است و بر این باور است که دستگیری و زندان کسانی که تا به حال هماهنگی امور این جامعه را بر عهده داشته اند، منجر به پراکندگی و از هم پاشی این جامعه می شود، این است که هم این گروه را دستگیر کرده و هم–در یکی دو ماه گذشته–کسان دیگری را که فکر می‌کند، حضورشان باعث همبستگی جامعه بهایی می‌شود. آنچه حکومت ایران و ملایان وابسته اش نمی‌دانند آن است که اگر چنین روش هایی منجر به خاموشی و نابودی بهاییان می‌شد، آن وقت که درسال های آغازین انقلاب ایران اعضای سه محفل ملّی بهاییان ایران را پی در پی گرفتند و ربودند و کشتند، بهاییان پراکنده و نومید شده بودند؛ امّا نشدند! ظاهراً حکومت فعلی را گمان بر آن است که کسانی چون آیت الله خلخالی ملاطفت نشان داده اند، و به اندازه کافی در ریشه کنی بهاییان کوشا نبوده اند و قصد جبران این نقیصه را دارد! خیالی خام دارند و بیهوده آبروی خویش می‌برند و در این میان عزیزان در بند ما را آزار می‌دهند.
امّا بی خبری رژیم ایران تنها از بیهودگی اقدامش در از هم پاشی جامعه بهاییان نیست، بلکه از تأثیرات قوی روحانی که ظلمش بر بهاییان ایران در قلب های بهاییان سراسر عالم می‌گذارد نیز غافل است. نشان این تأثیر اینکه همین دو روز پیش بسیاری ازجوانان بهایی ایرانی و غیر ایرانی در اروپا و امریکا در حالی که دنیای دور و برشان در تب و تاب و زرق و برق روز والنتین غرق بود، به یاد زندانیان بهایی ایران بودند، برایشان دعا می‌خواندندو به این می‌اندیشیدند که اگرکسانی در راه ایمان و اعتقادشان آزادی، امنیت، آسایش و شادی بودن در کنار خانواده را فدا می‌کنند، آنها که در دنیایی رها از فشار دینی زندگی می‌کنند برای آن عقیده و اعتقاد چه ها باید بکنند.
اگر رژیم ایران به تأثیرات دراز مدّت و عمیقی که آزار بهاییان برای تقویت بنیه ایمانی ایشان نه تنها در ایران بلکه در سراسر عالم دارد ، آگاه شود، همین امروز "یاران ایران" را آزاد می‌کند، هشیارانه و آگاهانه اعلام می‌کند که هر تهمتی بر ایشان وارد آورده بی پایه است، و می‌گذارد که هر یک از ایشان تنها در حدّ یک فرد بهایی دراجرای تعالیم بهایی بکوشد، نه این که مثل الان با دربند بودن خویش باعث تقویت و تشویق هزاران بهایی دیگر در دنیا شود، و باعث شود هویت بهایی ایشان هرچه بیشتر و بیشتر تقویت شود!

۱۳۸۷ دی ۲۵, چهارشنبه

مبارزه با بهائیان چه هدف‌هایی دارد؟





مقاله زیر از مجله پیام بهایی شماره 350، ژانویه 2009 نقل می شود:




روشی که جمهوری اسلامی از سال گذشته در مبارزه با بهائیان در پیش گرفته هر روز چهرهء تازه‌ای از خود نمایان می‌سازد و بُعد جدیدی از تحریک، توطئه، تفرقه‌افکنی و حق‌کُشی را به نمایش می‌گذارد.
یکی از ابعاد سیاست بهائی‏ستیزی این است که آرامش فکری و روانی را از افراد جامعه بگیرند و آن را با موج‌های پیاپی تهدید و ستم فرسوده سازند. زندان کردن بهائیان به مدت‌های کوتاه و بلند، دادن حکم‌های زندان تعزیری و تعلیقی به بهانه‌های پوچ، اخراج دانشجویان بهائی از دانشگاه‌ها، بستن کارگاه‌ها و مغازه‌های بهائیان و تشکیل سمینارهای ضد بهائی برای ایجاد محیط منفی در اطراف آنان از نمونه‌های این مبارزه است. یک نگاه به فهرست وقایعی که در ماه پیش در ایران رخ داد، شیوه‌های این مبارزه را روشن می‌سازد.
از تازه‌ترین ”اختراعات“ اینان در بهائی آزاری نمایشی است که اخیراً در سمنان بر صحنه آورده‌اند، تا در صورت موفقیت در شهرهای دیگر نیز تکرار نمایند. سناریوی این نمایش به این شرح است: ابتدا یک روزنامهء محلّی خبری از فعالیت شدید بهائیان سمنان چاپ می‌کند و به مقامات امنیتی، نظامی، قضائی، بسیج، پاسداران و ستاد نماز جمعه، که دست روی دست گذارده‌ و از این خطر بزرگ! غافلند هشدار می‌دهد (بدون آنکه توضیح دهد این فعالیت چه بوده و خطر چیست). پس از چند روز آقای حجّة الاسلام انجوی شیرازی مؤسّس کانون ضدّ بهائی رهپویان وصال شیرازی، سراسیمه از شیراز به سمنان وارد می‌شود و در سمیناری به معرفی دین بهائی می‌پردازد. صورت ظاهر کار "مبارزهء علمی" با بهائیت است امّا در واقع همان تهمت‌ها و حرف‌های بی‏منطق همیشگی تکرار می‌گردد. داستان به اینجا ختم نمی‌گردد. سحرگاه روز بعد، در حالی که هنوز مردم در خوابند مأموران مسلح سپاه و بسیج به منازل بیست خانوادهء بهائی که سال‌هاست در سمنان ساکن هستند و آزارشان به موری نرسیده می‌ریزند و در مقابل چشمان خواب‌آلود و حیرت زده چند زن و بچه، چون قشون فاتحی که به دژ تسخیر ناپذیری دست یافته باشد، با خشونت و تهدید و بی‏ادبی مدارک جرم را که دلیل توطئهء بهائیان بر ضد امنیت عمومی است از گوشه و کنار اطاق‌ها جمع‌آوری می‌کنند و خارج می‌گردند.
مدارک جرم تفنگ و مسلسل و بمب و نارنجک نیست، شبنامه و فحش‌نامه و تفسیرهای سیاسی ضد حکومت نیست، بلکه آثار بهائی است که در آن جز از روحانیت و محبت و صلح و برادری چیزی نیامده است. این حرف‌ها را جمهوری اسلامی جرم بشمار می‌آورد و آگاهی بر آن را قیام علیه امنیت ملّی می‌داند!
جامعهء بهائی سمنان فعالیت خاصی نداشته و جلسات مخفیانه و آشکاری بر ضد رژیم بر پا نکرده که مقامات امنیتی بخواهند اینگونه روی آن برنامه‌ریزی کنند. تنها خصیصهء آن جامعه کوچکی و جمع و جور بودن آن بوده که به مأموران امنیتی امکان دهد به خیال خود، ضمن ایجاد وحشت و اضطراب در میان بهائیان آنجا، تکرار آن یورش را در شهرهای دیگر نیز مورد مطالعه و بررسی قرار دهند.
هدف دیگر آنان، با تکرار این فجایع در سراسر ایران اینست که توان تحمل جامعه را بسنجند و ببینند بهائیان تا چه حد این همه خشونت و بد رفتاری و ظلم را تحمل خواهند کرد. تا به کی ساکت خواهند نشست و تا چه زمان راه و روش محبت بهائی را ادامه خواهند داد؟ می‌دانند خشونت خشونت می‌آورد، دروغ دروغ می‌آفریند، نامردمی زایندهء نامردمی است. امیدشان آن است که آثار این تغییر را در جامعه ببینند، سلاح اخلاق و صفات انسانی را از دست بهائیان بگیرند و این امتیاز را از ایشان سلب نمایند. رفتار و ادب و امانت‌داری و صداقت بهائیان حربهء کارآمدی است. هم‌میهنانشان ایشان را بخاطر همین صفات می‌ستایند و در کنارشان ایستاده‌اند. اخلاق بهائی سپری است که جامعه را در مقابل این همه ظلم حفظ نموده است. می‌خواهند این سپر را با ضربات بی‏رحمانهء ستم متلاشی سازند. آنگاه نابود ساختن جامعه آسان می‌شود.
ای کاش کسی به آنان می‌گفت که این جامعه 160 سال زیر تهدید و فشار و زندان قرار داشته، هزاران شهید داده و همواره این بیان مبارک حضرت عبدالبهاء را، که با شیر مادران فداکار بهائی در جان بهائیان عجین شده، راهنما و هادی زندگانی خود نموده است:
. در موارد بلا صابر باشید و در اشدّ ابتلا ساکن و ساکت. هر دمی صد هزار جفا بینید آزرده مشوید و دلتنگ مگردید. به خیرخواهی پردازید و بدخواهان را نوازش نمائید... هر کس به شما ظلم و جفا کند البته مهر و وفا نمائید، اذیت نماید رعایت کنید، بدگوئی کند ستایش نمائید، تکفیر کند تکریم نمائید، طعن و لعنت نماید نهایت ملاطفت اجرا دارید.
این است تنها سلاح بهائیان که هیچ حربهء جانکاهی به آن کارگر نیست. ■
ب. ن.



۱۳۸۷ دی ۲۳, دوشنبه

تهمت شرم آور



ترس از انتشار آیین بهایی در میان ایرانیان و ضعیف شدن سلطۀ دینکاران بر مردم آن چنان بهایی ستیزان را به وحشت انداخته است، که از نگارش و انتشار زشت ترین مطالب نیز به شرطی که منجر به بد نامی بهاییان شود، ابایی ندارند. اخیراً سایت شیعه نیوزبا تحریف و سوء تعبیر عامدانه بعضی آثار و نوشته های بهایی مدعی شد که بهاییان به هدف ازدیاد جمعیت به زنای با محارم می پردازند. شیعه نیوز از آن غافل است که اگر چنین تهمت های بی پایه ای را هفتاد سال پیش مردم از آخوند ده یا محلّه شان می شنیدند و باور می کردند، امروز گول زدن مردم آن قدر ها آسان نیست و نتیجه چنین تهمت های بیشرمانه ای فقط آبرو ریزی خود شیعه نیوز و هر کس باآن همکار باشد، خواهد بود. شیعه نیوز حتی به اشکالات منطقی که سر راه پذیرش این اتهام عجیب است نیز نیندیشیده. چطور ممکن است که چندین هزار نفر در مملکتی به زنای دائم با محارم مشغول باشند، و از این طریق زاد و ولد نیز بکنند و هیچ مشکلات اجتماعی و روانی از آن حاصل نیاید، و آب از آب تکان نخورد؟


در نادرستی آشکار این تهمت بهاییان بارها نوشته اند. من هم مفصل تر خواهم نوشت. فعلاً لطفاً مقاله ای مربوط به این موضوع را در اینجا بخوانید.

حقیقت مطلب آن است که بهاییان به ازدواج با کسانی که با ایشان خویشی ندارند ، حتی افرادی از نژاد دیگر تشویق شده اند، حکمی که باید آن را در پرتودرک وحدت عالم انسانی که محور تعالیم بهایی است، دریافت. علاوه بر این جنبه روحانی، نتایج مثبت ژنتیکی ازدواج با "جنس بعید" هم مورد نظر بوده است. ازدواج با "اقارب" به معنی خویشان یعنی کسانی چون خاله زاده ها، عمو زاده ها، عمّه زاده ها، عمو زاده ها اگرچه نهی نشده، ولی تشویق هم نشده و حتی پیش بینی شده که در آینده متروک می شود. سئوال از بهاءالله در خصوص دایرۀ این اقارب مربوط به تعیین جزئیّات دقیق این موضوع است.

مراسم عاشورا و بهاییان





بهایی ستیزی دارد جنبه های تازه پیدا می کند! تا کنون بهایی ها وابسته رژیم پهلوی، و مسئول هر بدی و تلخکامی در ایران پیش از انقلاب اسلامی معرفی می شدند؛ تازگی ها هر ملّا یی هر چه را در ایران امروز، درزیر حکمفرمایی وسیطره جمهوری اسلامی نا پسند می بیند، کار بهایی ها می داند!

در چند روز اخیر شاهد دو اظهار نظر حیرت انگیزبودیم. ابتدا خبر گزاری قرآنی ايران (ايكنا) شعبه اصفهان، اعلام کرد که آيت‌الله «طباطبائی»، امام جمعه اصفهان در خطبه‌های نماز جمعه اين هفته كه در ميدان امام‌خمينی اصفهان برگزار شد، اظهار نظر نموده که " امسال در مراسم عزاداری اباعبدالله الحسين(ع)، بسياری از رفتارهای ناشايست كه اين مراسم را زير سؤال می‌برد، كمتر ديده شد و بسياری از آداب كه از زمان قاجار و پس از به‌وجود آمدن فرقه بهاييت در اين‌گونه مراسم بدعت‌گذاری شده بود، كم‌رنگ‌تر شده است." دو روز بعد که همین امروز باشد، خبرگزاری ایسکا نیوز باشگاه خبرنگاران دانشجویی ایران گفتگویی با حجت الاسلام والمسلمین مجتبی کشانی، عضو شورای مرکزی انصار حزب الله منتشر کرد که طی آن حضرت حجت الاسلام یا بقول ایسکا، "کارشناس امور دینی،" با ذکر اینکه "بهترین راه برای اضمحلال و ازبین بردن ارزش های دینی در حادثه ای مانند واقعه عاشورا که با مبانی بلند اسلامی و معارف دینی ارتباطی تنگاتنگ دارد همان بی محتوا کردن این آیین ها و عزاداری هاست،" با اطمینان اعلام کرد که "بخش عمده آسیب ها یی که در دهۀ اخیر وارد نوع مداحی ها و عزاداری ها شده، هدفمند و برنامه ریزی شده است و بی شک بهائیّت و سرویس های جاسوسی سیا در آن تأ ثیرعمده دارند."


واقعاً باید گفت، "حیرت اندر حیرت آمد اندر این قصص." از طرفی، تکرار یک همچنین حرف تازه ای، با فاصله دو روز، گویای این است که در زمینه بهایی ستیزی در ایران نوعی برنامه ریزی و هماهنگی مرکزی، و مطابق با اوضاع روز وجود دارد. از طرف دیگر، این هماهنگی خیلی دقیق نیست: یکی ریشه "رفتار های ناشایست" در عاشورا را به زمان زاده شدن آیین بهایی در ایرا ن عهد قاجار نسبت می دهد، و دیگری" آسیب" های وارده توسط بهاییان در این باره را در دهۀ اخیر می داند! طرفه تر از همه این که این گپ و گفت ها در وقتی دارد صورت می گیرد که دو زندانی بهایی در شمال ایران به خاطر شرکت نکردن در عزاداری های عاشورا تنبیه می شوند (خبرش را اینجا بخوانید).

نه امام جمعه اصفهان روشن کرد که چگونه بهاییان در عهد قاجار نقشی در "بدعت" های عاشورا داشته اند، و نه خبرنگار " باشگاه خبرنگاران دانشجویی ایران" به حکم روزنامه نگاری و دانشجویی، در پی جستن پاسخ این سئوال بود که چگونه در دو دهۀ اخیر بهاییان در "بی محتوا کردن" عزاداری میلیون ها شیعۀ ایرانی نقش داشته اند. نه این پرسید و نه آن گفت، چرا که هر دو نیک می دانند بیهوده و بی پایه می نویسند و می گویند. هر دو می‌دانند که آن چه می‌خواهند خراب کردن نام بهایی است، دیگر این کار چه جور انجام شود، و وصلۀ مربوطه چقدر نچسب باشد فرقی نمی کند.

شاید هم حضرات می دانند که در آثار بهایی از ائمه شیعه کلاً و امام حسین به ویژه، با عشق و احترام بسیار یاد شده، و بهاییان زیارت نامه مخصوصی برای امام حسین دارند که در نهایت لطافت معنی است ( اگر در خارج از ایران باشید، می توانید متن این زیارت نامه را در اینجا بیابید. در ایران این سایت البته فیلتر شده) . به گمان من، بعید نیست از ترس تأثیر این زیارت نامه در قلوب شیعیان واز وحشت اینکه ایرانیان دریابند که برخلاف آن چه علمای دینی شان به ایشان نمایانده اند، بهاییان با ارزش های اسلام راستین در هماهنگی اند، این دروغ عجیب بافته شده است.

این نسبت دادن ریشه آداب جاری عاشورا به بهاییان در حالی است که بهاییان حتی درسالگرد خاتمه حیات پیامبر خود، و سالگرد روزتیره ای که سیّد باب در سربازخانه تبریزگلوله باران شد، آرام و پر سکون سوگواری می‌کنند. بهاییان به حکم دیانت خود در مرگ افراد خانواده و دوستان خود نیز از "جزع و فزع" بازداشته شده اند. جلسات تذکر بهایی (جلساتی که برای درگذشتگان می گیرند) شاهد این مدّعاست. این جلسات به دعا خواندن و تفکّر می‌گذرد، تفکّر در اینکه، بر ما همان خواهد رفت که بر این متوفی که بر سوگ او نشسته ایم. اگر بهاییان مشتاق اشاعه چیزی در میان هموطنان خود باشند، این گونه تفکّری است. رواج قمه زنی را به ایشان نسبت ندهید!

۱۳۸۷ دی ۱۷, سه‌شنبه

دربارۀ طاهره و اختر ما


مختصری راجع به اختر را در اینجا ، و دربارۀ طاهره را در اینجا بخوانید.

۱۳۸۷ دی ۱۵, یکشنبه

سیر تاریخی و تحولات بهایی ستیزی


حملات بهایی ستیزان که از آغاز تاریخ بابی- بهایی با آن همراه بوده خود سیر تحولی گویا دارد. این سیر آشکار می‌کند که بهایی ستیزی را بیش از آن که با حقیقت آیین بهایی کاری باشد، با دلمشغولی ها ی ایرانیان در هرگاه کار هست. درهر زمان، بهایی ستیزان آن چیزی را به امر بهایی و پیروان آن نسبت داده اند که در میان ایرانیان بیشترین نفرت و دلزدگی را ایجاد می کرده است. چون این خود البته با زمان تغییر می کرده، توصیف و تصویر بهایی ستیزان از امر بهایی نیز پیرو آن متحول می شده. نتیجه آن است که بهاییان گاه به تناوب و گاه همزمان جاسوس روس و انگلیس و آمریکا و اسرائیل خوانده شده اند. تعجبی نیست که اگر فردا موریتانی در ایران منفور شود، اسناد وابستگی و سر و سرّ بهاییان با آن جمهوری نیز کشف و افشا گردد!
گفتاری کوتاه وآگاهی بخش را در این پیوند گوش کنید.

حقیقت دربارۀ بهاییان و اسرائیل


پیش از این برایتان دربارۀ علت این که مرکز روحانی و اداری بهاییان در اسرائیل قرار دارد نوشتم. لطفاً گفتاری رسا و روشنگر را نیزدر این باره در اینجا بشنوید.